+ نوشته شده در شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 23:52 توسط بی گناه
|
♥دختری از جنس شهریور♥
نه..نمیشه..نمیتونم
چرا میتونم..خیلی راحنه
نگاهی به نگاهم گره میخوره و..
اما دلم دیگه نمیریزه
راستش نمیخوام که بریزه...
همون ریزش چشمام کافیه..
من یه دخترم,دختری از جنس شهریور
میمانم..چون راه مرگ بر من بسته است
اما لب بر لب هیچ پسری نخواهم گذاشت
تنها مرگ را به انتظار خواهم نشست..
هر کس در زندگی دوبار میمیرد: یک مرگ که طبیعیست و جزیی از قانون خلقت و مرگ دیگر لحظه ایست عشق در قلبت بمیرد...
آری من مرده وار خواهم زیست و دل را گل خواهم گرفت..
اری من از عشق سهمی نداشتم
شکوه ای نیست و تسلیم شده ام دیگر مرگ را به انتظار نشسته این دل تنگ...
نه نمي داني... هيچكس نمي داند... پشت اين چهره ي آرام در دلم چه مي گذرد... ...نمي داني...كسي نمي دارند اين آرامش ظاهر و اين دل ناآرام دخترانه ام چقدر خسته ام مي كند!
اری من دخترم دختری از جنس شهریور
دلم کسي را ميخواهد... کسي که از جنس خودم باشد... دلش شيشه اي ... گونه هايش باراني... دستانش کمي سرد... نگاهش ستاره باران باشد... دلم يک ساده دل ميخواهد... بيايد...با هم برويم... نميخواهم فرهاد باشد... کوه بتراشد... ميخواهم انسان باشد... نميخواهم مجنون شود... سر به بيايان بگذارد... ميخواهم گاهي دردم را درمان باشد...
__________________________
عاشقانه های بی مخاطبم را...
به حراج گـذاشـته ام"
براي دل من هميشه "تــو" خواهــــي ماند... حتي اگر .... مخاطب تمام اين نوشته هايم " او " شونــــد __________________________
.مهــــم نیســـت نوشته های درهم و برهم مـرا بخـوانی یـا نــــه مــن بـرای دلِ خستــه ام می نـویسـم میخـــواهی بخـــوان... میخـــواهـی نخـــوان! فـــقــــــط خـواهـش میکنـم اگــــر خـوانـدی عـاشقـانـه ام را تقــدیـم به " او " نکــن مــن این را بـرای تـــو ســروده ام